راجع به دسترسی انرژی چه میزان آگاهی دارید؟
منابع سوخت فسیلی ثابت نیستند. آنها یک مقدار در حال تحول پویا هستند. تغییر شرایط اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و سیاست های زیست محیطی ممکن است مقادیر قابل بازیافت اقتصادی را تغییر داده یا کاهش دهد که تعادل بین ذخایر و منابع آتی را تغییر می دهد.
برآورد ذخایر و منابع زغال سنگ در معرض عدم اطمینان و ابهام است، به ویژه هنگامی که در واحد های انبوه (تن) گزارش شده و در مورد محتوای انرژی خاص آنها تفکیکی صورت نمی گیرد، که می تواند بسیار متفاوت باشد. از نظر ذخایر و منابع، مقدار زغال سنگ سخت (سیاه) به میزان قابل توجهی از مقدار لیگنین (زغال سنگ قهوه ای) بیشتر است و با وجود اینکه منابع به مراتب بیشتر از ذخایر هستند، احتمال پیشی گرفتن منابع از ذخیره ها درباره ی زغال سنگ بعید است. احتمالاً ذخایر حدود ۱۰۰ سال با نرخ فعلی تولید دوام خواهند داشت.
تولید تجمعی روغن معمولی در تخمینی از ذخایر باقیمانده قرار دارد، و نشان می دهد که اوج تولید روغن معمولی قریب الوقوع است یا حتی گذشت است. از جمله منابع، دسترسی به روغن معمولی به طور قابل توجهی گسترش می یابد. با این حال، بسته به عواملی مانند تقاضا، میزان کاهش و بهبودی که از میادین نفتی قابل دستیابی است، حتی محدوده بالاتر در ذخایر و منابع نیز، تنها حدود دو دهه اوج را به تعویق می اندازد. پس از آن انتظار می رود تولید جهانی نفت معمولی رو به کاهش باشد و منجر به اعتماد بیشتر به منابع غیر متعارف شود.
منابع غیر متعارف نفت از منابع روغن معمولی بزرگتر است. مقادیر زیادی از اینها به شکل نفت شیل، روغن سنگین، قیر، ماسه های روغنی و روغن فوق سنگین در صخره های رسوبی در چندین هزار حوضه جهان به دام می افتند. قیمت نفت در سال ۲۰۱۰ بیش از ۸۰ دلار آمریکا به ازای هر بشکه بوده است که احتمالاً برای تحریک سرمایه گذاری در توسعه غیر متعارف نفت مورد نیاز است.
بر خلاف نفت، اضافات ذخیره گاز طبیعی پیوسته از حجم تولید پیشی گرفته و برآورد منابع از دهه ۱۹۷۰ به طور پیوسته افزایش یافته است. پایگاه جهانی منابع طبیعی گاز طبیعی از نظر جغرافیایی بسیار گسترده و پراکنده تر از نفت است. ذخایر غیر متعارف گاز طبیعی، به عنوان مثال، متان در بستر زغال سنگ، گاز شیل، تشکیل عمیق و گاز محکم اکنون تخمین زده می شود که بزرگتر از ذخایر معمولی و منابع ترکیبی باشد. در برخی از نقاط جهان، عرضه گاز غیر متعارف اکنون بخش قابل توجهی از برداشت گاز را نشان می دهد.
انرژی تجدیدپذیر (RE) شامل زیست فناوری، انرژی مستقیم خورشیدی، انرژی زمین گرمایی، انرژی آبی، انرژی اقیانوس و انرژی باد است. انواع محدودیت های عملی، کاربری اراضی، زیست محیطی و یا اقتصادی در بعضی مواقع در تخمین پتانسیل های فنی انرژی های تجدید پذیر استفاده می شوند. بنابراین، تعریف پتانسیل فنی با توجه به مطالعه متفاوت است. همچنین در مورد اعتبار برخی از برآوردها سؤالاتی مطرح شده است و اینکه آیا این تخمین ها مطابق با محدودیت های واقعی فیزیکی هستند یا خیر. سرانجام، باید تأکید کرد که تخمین های بالقوه فنی به دنبال رفع تمام محدودیت های عملی یا اقتصادی برای استقرار نیستند.
پتانسیل فنی خورشیدی بیشتر منبع انرژی را دارا است، اما پتانسیل قابل توجهی برای بسیاری از اشکال تجدید پذیر انرژی وجود دارد. توزیع منطقه ای پتانسیل فنی نیز مهم است. گرچه توزیع منطقه ای هر منبع متفاوت است. تخمین های جامع و مداوم برای هر منبع منفرد مجزا در دسترس نیست و پتانسیل های فنی گزارش شده همیشه با سوخت های فسیلی و انرژی هسته ای به دلیل روش های مختلف مطالعه قابل مقایسه نیستند، اما در نتیجه کل پتانسیل فنی جهانی برای انرژی های تجدید پذیر به طور قابل توجهی بالاتر از تقاضای انرژی جهانی است. گزارش شده است که پتانسیل فنی انرژی های تجدید پذیر به طور کلی حداقل ۲٫۶ برابر بیشتر از کل تقاضای انرژی اولیه ۲۰۰۷ در کلیه مناطق جهان بوده است.
میانگین غلظت اورانیوم (U) در پوسته کره زمین در حدود ۲٫۸ ppm است در حالی که میانگین غلظت آب اقیانوس ۳ تا ۴ ppb است.
مقدار اورانیوم حل شده در آب دریا ۴/۵ گرم تخمین زده می شود. بدون تحقیقات و توسعه قابل توجه (R&D)، تلاش برای توسعه فن آوری های بهبود یافته و ارزان تر برای استخراج اورانیوم به دست نخواهد آمد. شرایط فعلی بازار و فناوری استخراج منابع اورانیوم معمولی را به غلظت های بالاتر از ۱۰۰ ppm محدود می کند.
درمجموع، منابع اورانیوم موجود برای سوخت رسانی برای تقاضای موجود به میزان بیش از ۱۳۰ سال کافی است، و اگر همه موارد متعارف اورانیوم در نظر گرفته شود، این پیش بینی برای بیش از ۲۵۰ سال است. پردازش مجدد سوخت مصرف شده و بازیافت اورانیوم و پلوتونیوم در سوخت های استفاده شده، میزان دستیابی هر دسته را دو برابر می کند. فن آوری رآکتور پرنده سریع می تواند با کاهش مربوط به تولید و دفع زباله های سطح بالا (HLW)، به میزان ۵۰ برابر یا حتی بیشتر، استفاده از اورانیوم را افزایش دهد.