آزاد سازی انرژی به آزاد سازی بازار های انرژی، به صورت ویژه به بازار های تولید برق اشاره دارد. با ایجاد رقابت بیشتر در بازار های تولید برق و گاز، به منظور ایجاد بازار های رقابتی و کاهش قیمت توسط خصوصی سازی، این عمل رخ می دهد.
از آن جا که عرضه ی برق به طور طبیعی انحصاری شده است، این امر مستلزم سیستم های پیچیده و پر هزینه برای اجرای سیستم رقابتی است.
آزاد سازی در بازار های انرژی اتحادیه اروپا در پایان هزاره ی دوم پیشروی قابل توجهی داشته است. این کار با دستورالعمل های کمیسیون اروپا به نفع آزاد سازی بازار ها انجام گرفت که در سال ۱۹۹۶، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۹ اعلام شدند.
این برنامه ها با هدف تقویت همبستگی بازار های انرژی اروپا و ایجاد بازار های مشترک، مورد حمایت قرار گرفت. ابتکارات مشابهی نیز در سطوح مختلفی در کشور های جهان مانند: آرژانتین، شیلی و ایالات متحده دنبال شده است.
یک مدل استاندارد برای آزادسازی برق، “مدل بریتانیایی” است که طرح اصلاحی آن شامل شش بند می باشد:
این اصلاحات تحت برنامه های تاچر به عنوان بخشی از کمپین خصوصی سازی برای بسیاری از صنایع که در دهه های گذشته توسط دولت های سابق پایه گذاری شده بود، اجرا شد.
مزیت اصلی آزاد سازی انرژی ، ناشی از افزایش رقابت در بازار است. این امر دسترسی و توزیع انرژی در شرایط عرضه با قیمت افزوده را تسهیل می کند.
مزیت دیگر آن، این است که تنوع تولید برق بین تکنولوژی های توربین گازی تا انرژی هسته ای را افزایش می دهد. همچنین فرآورده های غیر ضروری که در بازار های ملی سابق تولید شده اند را از بین خواهد برد.
به این معنی است که منابع سرمایه به جای آن که صرف نگهداری از نیروگاه های خالی شود، به طور موثرتری بر روی مسائلی مانند زیر ساخت شبکه مصرف می شود. این افزایش بهره وری، منجر به کاهش قیمت های پرداخت شده توسط مصرف کنندگان در ملل مختلف شده است، مانند انگلستان که به شدت از طریق قوانین این موارد را پی گیری می کند.
ایجاد منابع انرژی مشترک به ازای هر مدل بریتانیایی و سایر سیستم های پذیرفته شده در شیلی و تگزاس منجر به تقاضای بیشتر شده است، که امکان مصرف کار آمدتر برق را فراهم می آورد و واکنش مصرف کنندگان را به قیمت ها افزایش می دهد به طوری که هزینه های کمتر برای آنها ایجاد شود.
علاوه بر این، یکپارچه سازی شبکه ها به بازار ها این امکان را می دهد تا پاسخگویی بهتری برای ماکزیمم میزان برق مورد نیاز داشته باشند و به این ترتیب امنیت شبکه های انرژی را افزایش دهند.
با افزایش واکنش به قیمت گذاری ها، ارائه شرکت های کارآمد و افزایش دقت در تعیین قیمت ها، دولت ها همچنین توانستند آلودگی های نیروگاه های سوخت فسیلی را کاهش دهند و با این کار همزمان حفاظت از محیط زیست را افزایش دهند.
پیشرفت های بیشتری نیز برای اصلاحات در زمینه ی ظرفیت های بیش از حد صورت گرفته است، مانند انواعی از تولید انرژی که در طی آن ها گاز های گلخانه ای کمتری انتشار می یابد. این در حالی است که هنوز برآورد مخارج حفظ و نگهداری و امنیت انرژی و همچنین هزینه ی مورد نیاز برای ساخت زیرساخت های انتقال انرژی برای بهره برداری بهتر، متعلق به بهره برداری برق از منابع بادی و خورشیدی است.
آزاد سازی برق به طور عمده برای مصرف کنندگان بزرگ (عمدتا کاربران صنعتی) سودمند است، اما سود این کار برای مصرف کنندگان داخلی، در مقایسه با انحصار طلبان عمومی و یا خصوصی، مورد سوال است.
از دیدگاه دیگر، افراد معتقدند آزادسازی انرژی هزینه های عرضه ی فرآورده ها را به مصرف کنندگان منتقل می کند. همچنین شک و تردید هایی وجود دارد که آیا این سیستم می تواند امنیت فرآورده هایی را که برای دراز مدت تولید می شوند، تضمین کند.
انگیزه ی ساخت ظرفیت های بیشتر برای این فرآورده ها آن است که هر زمان که به آن ها نیاز شد در دسترس باشند. این موضوع آنچنان مشکلاتی در انگلیس به وجود آورد که در اواسط دهه ی ۲۰۱۰ به عنوان ظرفیت اضافی به آن پرداخته شد و سبب شد میزان قابل ملاحظه ای، به بیش از ۱٫۲ درصد، در سال ۲۰۱۵ کاهش یابد.
علاوه بر این، تجربه ی آزاد سازی برق در کشور های در حال توسعه ثابت کرده است که مشکل ساز است، چرا که بسیاری از شرکت های بزرگ چند ملیتی از ابتدای قرن بیستم حمایت از پروژه های ساخت و ساز نیروگاه های جدید را رد کردند و کشور هایی مانند آرژانتین، کلمبیا، شیلی و اوگاندا را برای گسترش شبکه های الکتریکی خود، ترک کردند.